یه مرد بذله گو و اصطلاحاً شومنی در حال اجرای برنامه بود، یه جوکی رو تعریف میکنه بسیار خنده دار بود،وقتی حضار جوکو میشنوند خیلی میخندند و خوششون میاد وقتی همه ساکت میشن مرد دوباره اون لطیفه رو تعریف میکنه اینبار یه عده میخندند و دو مرتبه با ساکت شدن جماعت مرد دوباره این لطیفه رو تعریف میکنه،اینبار فقط دو سه نفر میخندند و دفعه چهار وقتی تعریف میکنه هیچ کس که نمیخنده هیچ، اعتراض هم میکنند، مرد میگه : (خیلی ساده است، همه شما با شنیدن لطیفه ای به این خنده داری فقط یکبار، دوباره و نهایتاً سه بار خندید ولی حاضر نبودید دفعات دیگر بشنوید حتی به اعتراض در اومدید، حتی یه عده از رو صندلی هاشون بلند شدند، پس چطور وقتی از موضوعی ناراحت هستید بارهای بارها اونو تکرار میکنید بارهای بارها اونو برا خودتون تعریف میکنید و هر بار به اندازه همون دفعه اول حرص میخورید و میرنجید ؟!