شبست دیگر
باز مثل همیشه
عادتی دارد شبیه هجو
نمی گذرد
باز چشمان پر خیال
باید بنشینند
با خود حرف بزنند
من هم سیگارم را دم به دم
دم بگیرم
از سقفِ ابریِ بی مهتابِ اتاق
شعری بچینم
برای قوت غالب شب
و ارام و ارام و چنان ارام
از پس دود بخوانم
کجایی خوابِ شیرین
خوابِ تلخ...!؟