هنوز
غمگین ترین مسافر این حوالی سیه پوش،
این حوالی اردیبهشت منم
کسی مانند من
اینگونه بی پروا
همنشین عطر یاس ،
کوچه های پشتی خلوت،
عکس ماهتاب بر چاله های اب
بازمانده از باران
وخراب اغوش بی تو در خواب و بیداری
نبوده
شاید نخواهد بود
کسی مانند من
به تو مومن،
به خود اواره
و از تصور نبودنت که نه...
از حقیقتی اینچنین
رو به منتها،انتها
اما باز هم
عیان تر از هر شعر پنهانی
در عشق تو
نبوده
شاید نخواهد بود
کسی مانند من
این روزهای عزیز را نمیشناسد
اردیبهشتی که نمی دانی
و بعد مردادی که هیچ
و آبان که شعله سوز هر چه بود
اری عاشق تو
کسی مانند من
نبوده
شاید نخواهد بود
آری
هنوز
در همین حوالی حرف های طولانی
هر اردیبهشت
عاشقت می شوم...