سقوط آزاد

Free Fall

سر تا پایم را خلاصه کنند:میشوم"مشتی خاک"که ممکن بود"خشتی "باشد در دیوار یک خانه.یا"سنگی"در دامان یک کوه یا قدری"سنگ ریزه"در انتهای یک اقیانوس.شاید"خاکی"از گلدان یا حتی"غباری"بر پنجره

اما مرا از این میان برگزیدند:

برای"نهایت"

برای"شرافت"

برای "انسانیت"

و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای:

"نفس کشیدن"

"دیدن"

"شنیدن"

"فهمیدن"

وارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید من منتخب گشته ام:

برای"قرب"

برای"رجعت"

برای "سعادت"

من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:

به "انتخاب"

به"تغییر"

به"شوریدن"

به"محبت"

وای برمن اگر قدر ندانم...



قطره قطره اگر چه آب شدیم ابر بودیم و آفتاب شدیم

ساخت ما را همان که می پنداشت ,به یکی جرعه اش خراب شدیم

رنگ سال گذشته دارد همه ی لحظه های امسالم

۳۶۵ حسرت را همچنان می کشم به دنبالم

قهوه ات را بنوش و باور کن من به فنجان تو نمی گنجم

دیده ام در جهان نما چشمی که به تکرار می کشد فالم

یک نفر از غبار می آید مژده ی تازه ی تو تکراری ست

یک نفر از غبار آمد و زد زخم های همیشه بر بالم

باز در جمع تازه ی اضداد حال و روزی نگفتنی دارم

هم نمی دانم از چه می خندم ,هم نمی دانم از چه می نالم

راستی در هوای شرجی هم دیدن دوستان تماشایی است

به غریبی قسم نمی دانم چه بگویم جز اینکه خوشحالم

دوستانی عمیق آمده اند چهره هایی که غرقشان شده ام

میوه های رسیده ای که هنوز من به باغ کمالشان کالم

چندی نیست شعر هایم را جز برای خود نمی خوانم

شاید از بس صدایشان زده ام دوست دارند دوستان لالم کنند

تنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست

گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست

غم آنقدر دارم که می خواهم تمام فصل ها را

بر سفره ی رنگین خود بنشانمت، بنشین غمی نیست

حوّا ی من بر من مگیر این خود ستایی را

که بی شک تنها تر از من در زمین و آسمانت آدمی نیست

آیینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم

تا روشنم شد، در میان مردگانم همدمی نیست

همواره چون من نه فقط یک لحظه خوب من بیندیش

لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست،

من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم

شاید برای من که همزاد کویرم شبنمی نیست

شاید به زخم من که می پوشم ز چشم شهر، آن را

در دست های بی نهایت مهربانش مرهمی نیست

شاید و یا شاید هزاران شاید دیگر,اگر چه

اینک به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست

در گیرو دار زندگی ، فراوان پیش میآید که باهم درگیر می شویم.

بکوشیم فراوان پیش بیاید که از هم دل گیر نشویم .

دیروز،تاریخچه.امروز زندگیستو فردا معماست.

پس بیاییم عشق و محبت را از یکدیگر پنهان نکنیم،

شاید دیگر فردایی نباشد.

از خدا دیگر هیچ نمیخواهم ، دیگر هیچ آرزویی ندارم ، رویایم را میخواستم که به آن رسیدم ، دنیا را میخواستم که آن را به دست آوردم ، رویایی که همان دنیای من است، و تویی که همان دنیای منی….



http://bahar-20.com/pic/albums/userpics/10001/2q1urnt.jpg

چه خوش خیال است

فاصله را می گویم به خیالش تو را از من دور کرده

نمی داند تو جایت امن است اینجا میان دلم

http://s1.picofile.com/file/6196373238/love_224_.jpg

کوچک باش و عاشق …
که عشق میداند آئین بزرگ کردنت را
بگذار عشق خاصیت تو باشد، نه رابطه خاص تو با کسى.


http://razva.ir/wp-content/uploads/2012/01/%D9%84%D8%A8%D8%AE%D9%86%D8%AF.gif

خنــــده زیبـــاست اگــــــــر

پس وقتی زیبایی خنده ی این دختر بچه بیشتر به چشم میاد و جذاب میشه که بعد از غم باشه. خنده اگر همیشه باشه دیگه کسی قدرشو نمی دونه. تمام زندگی ما همینطوره. تا سختی و مشکلات نباشه، شادی و خوشی ها جذابیت و مزه نداره


http://s3.picofile.com/file/7365919030/48178694003127020189.gif

بغض هایم را به آسمان سپرده ام 

                                            خدا به خیر کند باران امروز را !

                               دلتنگی که دست از سر دل بر نمی دارد.

                                                   دلتنگی که فاصله را نمی فهمد !

                                                  نزدیک باشی و اما دور…دور…دور !

                                             تنها که باشی تمام دنیا دیوار و جاده است.

                                         تمام دنیا پر از پنجره هایی است که پرنده ندارند…